چرا بسیاری از کتاب‌های دینی، بین بچه‌ها طرفدار ندارند؟

خیلی‌ها فکر می‌کنند داستان مذهبی در واقع یک پیام دینی گل دُرُشت است که کمی ماجرا و دیالوگ هم به آن اضافه شده! 

هرچه پیام‌ها یا اطلاعاتی که به خورد خواننده می‌دهیم بیشتر، بهتر! 
حالا اگر داستان هم چندان قوی نبود، مهم نیست. مهم پیام است! 
این نقطه‌ی شکست بیشتر داستان‌هایی است که به قصد دینی بودن نوشته شده‌اند. مخاطب کودک یا نوجوان که حوصله‌اش کم و هوشش زیاد است، تا می‌فهمد نویسنده قصد ارشادش را دارد، قید خواندن را می‌زند. 

در «داستان دینی» اولویت باید با  «داستان» باشد. یعنی نویسنده باید ساختار یک داستان جذاب و پرکشش را پی ریزی کند و بعد یک پیام واحد (و نه مجموعه‌ای از پیام‌های متعدد) را چنان ظریف و هنرمندانه در تاروپود داستان ببافد که مخاطب به هیچ عنوان احساس نکند که نویسنده در مقام معلم یا واعظ با او روبرو شده‌است. 


هرچه نویسنده کاربلدتر باشد، ذهن و زبان مخاطبش را بهتر بشناسد و در انتخاب محتوای دینی خوش سلیقه تر و مخاطب شناس تر باشد، اثرگذاری داستانش بر مخاطب بیشتر خواهد بود. 

تا وقتی با یک داستان جذاب طرف نباشیم، حتی جادوی تصاویر پررنگ و لعاب و ورق گلاسه و صفجه آرایی های عجیب و غریب هم نمی‌توانند کتاب را بین مخاطبان سخت گیر کودک و نوجوان محبوب کند. 

اگر در انتخاب کتاب کودک، دقت و وسواس واجب باشد، در انتخاب کتاب مذهبی از اوجب واجبات است. صِرف عنوانِ  «داستان دینی» نباید برای تهیه‌ی یک کتاب کافی باشد، چرا که گاهی انتخاب یک داستانِ بی کیفیت، می‌تواند در جهت عکس نیت ما عمل کند و بچه‌ها را به جای علاقمند کردن به دین، دین زده کند.

رمز عبورتان را فراموش کرده‌اید؟

ثبت کلمه عبور خود را فراموش کرده‌اید؟ لطفا شماره همراه یا آدرس ایمیل خودتان را وارد کنید. شما به زودی یک ایمیل یا اس ام اس برای ایجاد کلمه عبور جدید، دریافت خواهید کرد.

بازگشت به بخش ورود

کد دریافتی را وارد نمایید.

بازگشت به بخش ورود

تغییر کلمه عبور

تغییر کلمه عبور

حساب کاربری من

سفارشات

مشاهده سفارش

سبد خرید